* این نوشته ؛ تاویل سادهایست از رمان جزء از کل اثر استیو تولتز .
یک . جزء ، کل
تفکرات به اضافهی هویت (که مسئلهی مرموزی است در راستای شناختی از ناخودآگاه و ترکیبی از محیط و شرایط و کودکی و آرکی تایپهای موروثی ) وجود را معنا میدهند. این وجود در حکم یک جزء است. و همهی وجودها با هم یک کل را میسازند که هستی نام دارد.
جسپر و مارتین هردو درپیِ شناخت هستی و درپسِ آن تغییر هستیاند. شاید به دلیل روح یا ذهنِ نا آرامشان. اما از دو جهت متفاوت حرکت میکنند. مارتین از کل به کل و جسپر از جزء به کل. یعنی مارتین میخواهد از هستی به هستی برسد. اما جسپر میخواهد از وجود به هستی برسد.
مارتین حتی هنگامی که در اعماق ناخودآگاهش شنا میکند (در کمای اول کتاب توضیح میدهد) دوست دارد ؛ نسبت به آن بیتفاوت باشد. به هیچ وجه دلش نمیخواهد خودش را (وجود را) بشناسد. در حالی که انسانهای اطرافش و در کل همهی انسان های کشورش و جهانش ابژهی تفکرش هستند. همه غیر از خودش.میخواهد انسانهای اطرافش را بشناسد و به جامعه تلنگر بزند و متحولش کند (تری هم مثل اوست اما میخواهد منهدمش کند). هربار از خودش دورتر می شود و فقط به پروژههای جمعیاش دلبسته است.
اما جسپر بر عکس. همهی اطرافیانش و جامعه اش برایش بیاهمیت است. تمام تلاشش صرف خودش و شناخت خودش (تنها پروژه اش) میشود. هویت خودش ، تاریخِ خودش. از مسائل ترسناک زندگی و وجودش (که نمادش آن چهره ی مخوف است) فرار نمیکند بلکه به سمتش میرود (دقیقا برعکسِ مارتین). علاقه اش به پدر و به خصوص مادرش برای این است که خودش را بهتر بشناسد.
جایی در جنگلِ تایلند جسپر دربارهی تنها انسان روی زمین بودن رویا پردازی میکند. و از خودش میپرسد پدر نوعِ بشر بودن چهطور است؟
دو . یک نکتهی فرعی : مسائلِ پدر و مادری یا آرکی تایپِ موروثی-ژنی
این نوعی انتقال نامرعی است. چیزهایی خیلی آرام و موذی و البته بیرحم هویتت را کامل میکنند. انگار ربطی به شرایط و محیط و زمان ندارند و گذشته را به آیندگان ارث میدهند.
مارتین جمع برایش مهم است. میخواهد جامعه و جهانش را تغییر دهد. کل نگر است : مادرش (و پدرش) محصول یک تخریب کلی هستند. یک فاجعهی جهانی. یک ترس همگانی که نامش میشود جنگ جهانی دوم.
جسپر اما پدر منزوی و جمعگریز دارد و تنهایی و درون نگریاش را از او ارث میبرد و جزء نگر میشود.
انوک پدر و مادری آرام و صلح طلب دارد که زندگی را دوست دارد. انوک هم با تمام آنارشیسمی که در ابتدا از او میبینیم وقتی وارد زندگیِ پدر و پسر میشود متوجه میشویم دوست دارد همه چیز را تمیز و مرتب کند و سروسامان دهد. و در آخر با پولدارترین خانوادهی استرالیا ازدواج میکند. یوگا و ... هم میرود. چه بخواهد و چه نخواهد انوک عاشق زندگیست. و خوشبین به آن.
کارولین پدری بیخیال و عارف مسلک دارد. او نیز میبینیم که زندگی دوست نیست ولی با زندگی کنار میآید و البته بسیار بیخیال و درلحظه زندگی کن است. یکدفعه غیب میشود و دوباره ظاهر میشود.
و اما تری هم مثل مارتین بدون جامعه تحمل زندگی را ندارد. او هم کل نگر است (مادر). از طرفی خلافکار و شرور است و البته روحیه ای قهرمانی دارد. از نوع وایکینگها و دزدان دریایی. یادمان میآید که پدر بیثباتش هم از نسل تبعیدی ها و خلافکاران بود.
...بی تار و پود......برچسب : جزء از کل,جزء از کل پیمان خاکسار,رمان جزء از کل,از جزء به کل رسیدن,دانلود کتاب جزء از کل, نویسنده : shaiadkeaiandeo بازدید : 10