تمام زندگیِ جوامعی که در آنها مناسباتِ مدرنِ تولید حاکم است به صورتِ انباشتِ بیکرانی از نمایشها(اِسپِکتَکل) تجلی مییابد. هر آنچه مستقیما زیسته میشد، در هیئتِ بازنمودی(یک بازنمایی) دور شده است.
جامعهی نمایش- گی دُبُر- یک
0.
شهر چیست؟ ما برای چه دورِ هم، در یک مکان جغرافیاییِ کمحجم جمع میشویم؟
1.
شهر، آرشیو است.
2.
شهر انسان را مکانمند و زمانمند میکند. انسان در قبال شهر امکانی در نسبت با مکان و زمان ندارد. چرا که شهر، سرحدات مکانی برای انسان میچیند و او را وابسته به برنامهریزی زمانیِ(عملگرایی زمان) خود میکند و به انسان جهت حرکت میدهد. وقتی از خانه بیرون میرویم از سمتهای مختلف دیوار و خانه و بخشبندیهای مشخص به ما اجازه حرکت نمیدهند و مسیر را برای ما تعیین میکنند. و از طرفی دیگر، شهر زمان خود را به شهرنشین دیکته میکند. ساعتبندی یک مقوله شهرنشینیست. انسانِ شهرنشین وابسطهی این جدولِ زمانیست. بدون زمانبندی، شهر رخ نمیدهد.
3.
خط تولید شهری، نیازمندِ ایجاد سیستم است. و سیستم اساسا به چارچوبِ مکانی و جدول زمانی نیاز دارد. شهرنشین، هیچ راه گریزی از آن ندارد و البته جز این زمان و مکان، تعریف دیگری نیز ندارد. شهرنشین باید به شهر و قواعدش احترام بگذارد چرا که بدان وابسته و همبسته است.
4.
امکانی که شهر در وحلهی اول به ما معرفی میکند امکانی جذاب است اما در نهایت فضا را تبدیل به یک مکانِ بسته میکند.
5.
در شهرهای بزرگ فرهنگهای مختلف، امکان روابطِ بیشتری را بین آدمها فراهم میکنند. دادههای بیشتری در شهر در جریان است. و این امکانِ جذابی است.
6.
شهر اساسا انسان را دستهبندی میکند. حکومتها تمایل زیادی به دستهبندی آدمها دارند. چرا که دستهبندی، کنترل را راحتتر میکند و این کنترل، شرطِ بقای سیستم است. این مسئله حتی در نسبتِ انسانهایی که تلاش میکنند از دستهبندی مرسوم خارج شوند نیز صدق میکند. چراکه ناگزیر خود تن به دستهبندیِ جدیدی میدهند. شرطِ رهایی، آگاهی از موقعیتِ دستهبندی شدن است.
7.
شهر پیشنهاد زندگی با هم را میدهد و آدمها را ترغیب به این نوع از زندگی میکند. و البته این پیشنهاد، به شکل متناقضی انسانها را فردیتگرا و جدا افتاده میکند.
8.
حکومت همیشه این را میخواهد که آدمها را در شهر گوشهگیر(جداافتاده) کند تا بتواند شکلدهیِ آسانتری بکند. به جای دانه دانه کنترل کردن، حکومت، سیستمِ ماشینیای را پیشنهاد میدهد. چراکه کنترلِ ماشین، کار روتین و سادهایست. و انسان خود اپراتورِ ماشین میشود. انسان، ماشین میشود.
یک ماشین، دستورالعمل مشخصی دارد و جز رعایت کردن آن دستورالعمل را تاب نمیآورد. پس اخلال در آن ماشین به منزلهی بیرون رفتن از سیستم یا نابودی آن است.
9.
شهر باطری سرمایهداری است.
10.
نظم شهری را حکومت، برای آرشیو راحتتر و کنترل، به وجود میآورد. نظم به معنای قانون. پس تخطی از نظم کیفر قانونی دارد.
ما در روزمره شبیه بههم میشویم. به طور مثال برای رفتن به نقطهای، شبیه به هم و در مسیری مشابه حرکت میکنیم. دیوارها حرکت مشخصی به ما دیکته میکنند و وسایل نقلیه، ما را از نقطهای به نقطهای دیگر منتقل میکنند.
اما علیه-آرشیو دستهبندی نمیکند و اطلاعات دسته بندی شده نمیدهد. از این رو کنشمند است و حتا کنش را بازنمایی نمیکند بلکه به وجود میآورد. چرا که اساسا در آن، نقطهنظرِ مشخصی وجود ندارد که بازنمایی شود. ذهن خود باید حرکت کند و بسازد.
11.
نمایش(اسپکتکل) نه مجموعهای از تصاویر، بلکه رابطهایست اجتماعی میان اشخاص که از طریقِ تصاویر، واسطهای شده است.
جامعهی نمایش – گی دبر - چهار
12.
موضوع در علیه-آرشیو روزمرهی آدمهاست. نوعی آرشیو که دسته بندی نمیکند. نقطه نظری ندارد. از این رو به مبارزه با آرشیو رسمی میپردازد. چرا که اطلاعاتِ دستهبندی شده و مرسوم نمیدهد؛ پس ارزش رسمی و حکومتی ندارد. قالب رسمی آرشیو را تغییر میدهد و خود را آشکار میکند. و از این راه مشتِ آرشیو را نیز باز میکند. چرا که علیه-آرشیو یک آرشیو عیان است. در حالی که آرشیو حکومتی، آرشیوی نهان و در شرایطی بالقوه است. منظور از آرشیو بالقوه، آرشیویست که ظاهرا هدفاش آرشیو کردن نیست. و همچنین با اطلاعات جزئی و روزمره کار میکند. اطلاعاتی که ظاهرا هیچ اهمیتی ندارند. اما در واقع و در مقیاس گسترده بسیار با اهمیت میشوند. مثلا علاقهی انسانها به رنگی خاص، که در آمارِ گسترده، میتواند صنعت پوشاک و مد را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال آرشیوی که گوگل به وجود میآورد یک آرشیوِ نهانِ بالقوه است. آرشیوی که در خدمت سرمایهداری و قدرت است. آرشیوی که از راه دستهبندی کردنِ سرچِ انسانها و تبدیل آنها به دادههای آماری و دراختیار قرار دادن آنها نزدِ شرکتهای بزرگ و سیستمهای امنیتی میتواند زندگی و شهر را تغییر دهد.
سیستمهای کنترل شهری نیز از این نوع آرشیو اند. آرشیوی که همواره تولید و اضافه میشود تا به موقع از آن استفاده شود.
13.
ما پیوسته در حالِ آرشیو شدنِ روزانه در زندگی روزمرهمان هستیم. حکومتها در تمام دنیا، نیازی که به آرشیو دارند را نشان نمیدهند؛ اما در واقع تمامی کنترلها از سمت آنها از راه آرشیو در حالِ رخ دادن است.
14.
آرشیو در واقع شکل سازماندهی شدهای را به وجود میآورد که فرار کردن از آن کار بیهودهای است. چرا که همهچیز در حالِ آرشیو شدن است. اما وضعیتی که علیه-آرشیو پیشنهاد میدهد؛ مشتِ آرشیوکننده و آرشیوشونده را باز میکند. رابطهای را برقرار میکند که آرشیو را خودتان با دست خودتان به آن تحویل دهید بنابراین فضایی را مهیا میکند که در آن متوجه شیوهی برخورد بشوید. این فضا چگونگی کاربرد آرشیو در زندگی روزمره را نشان میدهد. و آن را تبدیل به پروسهای برای رسیدن به نقطهای میکند که همان آگاهی از آرشیو شدن است.
15.
علیه-آرشیو، بینِ شدن و نشدن حرکت میکند. تمام زمانی را که دارد، در حداقلترین اتفاق ممکن در روایتِ خود در نظر میگیرد. و تمام اتفاقها را در زمانی در نظر میگیرد که تمام آنها در واقع همان امکانی است که شما را به پیشنهاد دادن و دوباره پیشنهاد دادن وادار میکند.
نوعی از برخوردِ بیطرفانه در حالِ شکلگیری است. چرا که، در زمانی که نقطهنظر زیاد میشود و نقطهنظرهای مختلفی در دل هم بهوجود میآیند؛ نقطهنظرِ واحد دچار اخلال میشود. از این بابت میتوان گفت که دوربین و فضاها در علیه-آرشیو نقطهنظرِ مشخصی ندارند و هرکس میتواند هرچه بخواهد، وارد آرشیو کند. همین باعث میشود نقطهنظر باز هم دچار اخلال شود. آرشیو هیچ وقت تمام نمیشود. تنها، از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود و مثل انرژی عمل میکند. هر بار و در هر شهر خودش را به شکلی نشان میدهد که آن شهر پیشنهاد میدهد. شما در آرشیو در هر مکانی که هستید، در حالِ تغییر در آرشیو هستید. و اگر کسی فیلمی را از آرشیو اصلی تهیه کند برای نفر دوم فیلمِ نفر قبلی مادهی خام محسوب میشود.
16.
در میان مشخصات آیینهای بدوی، میتوان این موارد را ذکر کرد:
یک. قشر خاصی از اشخاص عهدهدار اجرای آیین نیستند؛ به عبارت دیگر، روحانی وجود ندارد.
مراسم را به اقتضای حال، هرکسی میتواند انجام دهد.
دو. جای خاصی برای اجرای آیین منظور نشدهاست. به عبارت دیگر، معبد وجود ندارد.
مراسم را به اقتضای حال در هرجایی میتوان انجام داد.
سه. ارواح و خدایان، اسامی عام دارند و نه اسامی خاص.
-شاخهی زرین(The Golden Bough) – جیمز جرج فریزر( James George Frazer)
17.
بررسی از مرجع آماتور طبق کپی رایت چیست؟
اصل واژهی بررسی از مرجع آماتور طبق کپی رایت در لاتین به معنایِ عاشق است. شخصی که یک فعالیت را به قصد لذت بردن انجام میدهد. انجام عمل بدون در نظر گرفتن نتیجه و صرفا لذت بردنِ دیونیزوسی از پروسهی عمل.
18.
فیلم آماتور.
در پروسهی شکل گیری آرشیو، فیلمهایی که تولید میشود فیلمهای آماتوری هستند.
فیلم آماتور از نظر ما چیست؟ فیلمیست که بدون نقطهنظرِ مشخص از یک نگاه خاص یا غیر خاص ساخته شده است.
فیلمساز آماتور در پروسه متوجه میشود که چه میسازد. فیلمساز آماتور چیزی قطعی، از قبل ندارد. فیلمساز آماتور مواجه میشود. و در مواجههی خود با اتفاق، شکل میگیرد. و شکل را میسازد و دوباره شکل میگیرد و دوباره شکل را میسازد. در واقع فیلمسازی آماتور برای ما شکلی از برخورد با فیلم(تصویر) است که دستهبندی خاصی ندارد و شکلی را در خود نمیگیرد. در خودش ساخته میشود و در خودش نابود میشود.
19.
مسئلهی اصلیِ فیلم آماتور، تجربهی زیسته است. فیلمسازیِ آماتور دیونیزوسی است. تنها مسئلهی تخطی ناپذیرش، ذوق و شورِ در لحظه است. مثل یک فیلم خانگی. فیلمسازِ آماتور به دنبالِ شگفتیای خارج از زندگیِ روزمرهاش نیست. زندگیِ روزمره، منبعِ شگفتیِ اوست. مهم، رعایتِ حسِ در لحظه است و پس از آن، با وجود بازیابیِ اِروس رها شده؛ دیگر باقاعده یا بیقاعده بودن، رعایت بازنمایی یا تلاش برای بازنمایی نکردن، نتیجه و بداهگی، اهمیتی ندارد.
در فیلم آماتور چگونه فیلم گرفتن مهم نیست، گرفتن مهم است. فیلمِ آماتور دستورالعمل ندارد.
20.
نمایش(اسپکتکل) توامان به صورتِ خود جامعه، بخشی از جامعه و ابزارِ یکپارچهسازیِ آن نمودار میشود. به عنوانِ خودِ جامعه، نمایش صریحا شاخهای است که هر نگاه و هر آگاهی را متمرکز میکند. این شاخه درست به علتِ جدا بودناش، جایگاهِ نگاهِ فریفته و آگاهیِ کاذب است؛ و یکپارچهسازیای که به انجام میرساند چیزی جز زبانِ رسمیِ جداییسازیِ تعمیمیافته نیست.
جامعهی نمایش – گی دبر - سه
21.
ممکن است علیه-آرشیوِ شبیه به شکل آرشیوِ حکومتی باشد. اما برخوردش حکومتی نیست. چرا که در علیه-آرشیو فیلمها با تفکیک شدن، از بین میروند و بنابراین ارزش مجزایی ندارند.
22.
در جهانِ بهطورِ واقعی واژگونه، حقیقت، بُرههای (تنها یک لحظه) از جعلی و بدل است.
جامعهی نمایش – گی دبر - نه
23.
فضای بستهی شهری: کنترل.
فضای بستهی جغرافیایی، شهرهای بزرگ و متراکمیست که ما در آنها زندگی میکنیم. شهرهایی که آسمانِ روبرو ندارند. کوهها دیده نمیشوند. همه چیز بتون، سنگ و سیمان است. راهها بستهاند و ماشینها شما را در سطح شهر منتقل میکنند.
اما فضای بستهی ذهنی، نوعی هراس است. هراسی که حکومت و سرمایهداری به واسطهی شهر میسازند. نوعی خفقان. این نوع خفقان معمولا با همکاری خود شهروندان ساخته میشود و شدت میگیرد. به عنوان مثال احساسی که شهروندان از ناامنی دارند بسیار قابل بررسی است. مسئله، مقدار ناامنی در شهر نیست. مسئله حسی مجازی از ناامنی است که به مقدار نیاز به ما میدهند تا قفل بخریم، اسلحه بخریم، آزادانه و بی زمان رفت و آمد نکنیم و در آخر بترسیم و منفعل شویم.
ساختارشکنی تصویری در چشم شهروندان ساخته نمیشود و آنها به سرعت دربرابر هر پدیدهی نو، دچار هراس و دفاع میشوند. این شهر، شهروندانی سربهزیر و مطیعی خواهد داشت.
24.
شی شدن در شهر و تبدیل شدن به یک کالای تبلیغاتیِ متحرک و بدون بازگشت.
25.
نتیجه گرا نبودن در علیه-آرشیو و فیلم آماتور، امری اجتناب ناپذیر است. چرا که در این فضا، بستر و فرایند مهم است و نتیجه ارزشی ندارد.
26.
در هر حال سرمایهداری و نتیجهگرایی با هم در یک راستا حرکت میکنند. حتی اگر چیزی، فضایی نتیجهگرا هم نداشته باشد؛ سرمایهداری آن را وارد نتیجه خود میکند.
27.
نمایش(اسپکتکل)، دریافته در کلیتاش، توامان نتیجه و پروژهی شیوهی تولید موجود است. تکمله یا تزئینِ اضافهشدهای بر جهانِ واقعی نیست. نمایش قلبِ غیرِواقعیتگراییِ جامعهی واقعی است. تحتِ تمامِ اشکالِ ویژهاش، خواه اطلاعرسانی باشد یا ترویج، تبلیغ باشد یا مصرفِ مستقیمِ سرگرمیها، نمایش الگویِ کنونیِ زندگیِ اجتماعا غالب را تشکیل میدهد. تصدیقِ همهجاحاضرِ انتخابِ از قبلشدهای در تولید و مصرفِ منتج شده از آن است. شکل و محتوای نمایش به گونهای یکسان، توجیهِ تامِ شرایط و اهدافِ سیستمِ حاضراند. نمایش به عنوانِ اشغالِ بخشِ اصلیِ زمانِ زیستهی خارج از تولیدِ مدرن، حضورِ همیشگیِ این توجیه هم هست.
جامعهی نمایش – گی دبر - شش
28.
جهانِ ما جهان بازنمایی است. جهانی که از این راه، تمامیِ آنچه را که میخواهد؛ به ما آموزش میدهد و به ما شکل میبخشد. شکلی که در جهت منافع اوست. و شیوهی فکر کردن ما را میسازد. جهانی که به واسطهی همهی ابزارهای بازنمایانهای که در اختیار دارد؛ خودش را آنطور که منافعاش ایجاب میکند جلوه میدهد. و به ما توهمِ انتخابِ شیوههایی را میدهد که خود انتخاب نکردهایم. از این رو ردِ بازنمایی یک کنش سیاسی است. بازنمایی نکردن و نپذیرفتن آن همانندِ فلسفه با پرسشگری و زیر سوال بردن آغاز میشود. بنابراین زندگی، هنر، فلسفه و سیاست، برای ما همبسته و در جریاناند.
29.
در واقع علیه-آرشیو نمیگذارد که بازنمایی شکل بگیرد و خود شکل گرفتنِ بازنمایی از آرشیو میآید و آرشیو آن را بازنمایی میکند.
فیلم آماتور نیز از آنجایی که قاعده و نتیجه محور نیست، نمیتواند وارد بازنمایی کردن چیزی یا کسی بشود.
30.
در واقع هک کردن آرشیو یا از بین بردن آن، خود آرشیوِ دیگری به وجود میآورد.
31.
مواجهه اجتنابناپذیر است. مساله، چگونگی برخورد با مواجهه است.
32.
تلاش برای ضربه زدن به ناخودآگاهِ سرمایهداری
33.
نمیتوان نمایش و فعالیتِ واقعی اجتماعی را بهطورِ انتزاعی در تقابل نهاد؛ این دو قسمتشدگی خود دو قسمتشده است. نمایش که واقعیات را وارونه میکند خود بهطورِ واقعی تولید میگردد. در همین حال واقعیتِ زیسته شده بهطور مادی زیرِ هجومِ نظارهی نمایش است، و نظمِ نمایشی را با توافقِ و تعلقی مسلمِ در خویش میگیرد. واقعیتِ عینی حضوری دو سویه دارد. هریک از مضامینِ تثبیت شده، بدین سان، بنیانی جز گذار به قطبِ مقابل خود ندارد: واقعیت از درون نمایش ظهور میکند، و نمایش واقعی است. این از خود بیگانگیِ پایاپای، اُس و اساسِ جامعهی موجود است.
جامعهی نمایش- گی دبر - هشت
34.
هرگونه خلق و عمل، در راستایی که زیبایی شناسی را نابود نکند، خود، محکوم به ترویج زیباییشناسیِ سرمایهداری است.
35.
هنر برای از بین بردن نظم موجود است. اما نه برای به وجود آوردن نظم سیستماتیک.
هنرِ نتیجهگرا، هنرِ مصرفی است. هنر مصرفی آرام آرام به کالایی تبدیل میشود که در سطح شهر دیده میشود. و سرمایهداری از اینجاست که به هنر مصرفی علاقه نشان میدهد. چون آن را خرج زرق و برق کارخانهی خود میکند و برندهای خود را زیبا میکند و رنگها را به کار میگیرد. در واقع کارخانهای برای تولید مواد ویدئویی و گرافیکی میسازد و با آن کارخانه، همیشه ایدههایی برای تبلیغات خود دارد.
تمام تلاش آن کارخانه، تولید مواد تبلیغاتی و رسیدن به شکلی از تبلیغات است که با آرامترین حالت ممکن ما را در برگیرد. و مثل تبلیغات چند مرحلهای که مخاطب خود را وارد یک بازی میکنند و او را به حدس زدن وامیدارند و آن را برای رسیدن به درگاهی که خود، آن را رابطهی بین مشتری و تولیدکننده مینامند قرار میدهند. و حقوق مشتری-مصرفکننده را مطرح میکند که اساسا توهمی بیش نیست و این توهم از اینجا خود را نمایان میکند که مصرفِ کالا توسط مشتری با این هدف است که مشتری یا مصرفکننده را محتاجِ مصرفکردن کند. در واقع هویت خود را در مصرف ببیند.
کارخانهها هنرمندان را به کار میگیرند. هنر آرام آرام خودش تبدیل به یکی از کارخانههای بزرگ میشود. زیباییشناسیِ ایدئولوگِ تولید را ترویج و خلق میکند. برای سلطهای زیبا که پوششی برای سلطهی سرمایهداری است.
36.
حقوق مصرف کننده: آیا این یک سرفصل دروغین است؟
حکومت سفارش میدهد، ولی تولید کننده و مصرف کننده یکیاند. تولید و مصرفِ صرف رابطهای جدایی ناپذیر دارند. کارخانه خود کالاست. کارخانه خود مشتری است. و شهر همهی این روابط است. شهر در بین است. شهر، رابطه است.
اصطلاحِ حقوق مصرف کننده، بر کالاها درج میشود و به طور کامل یک تِرم حقوقی است. اما هنگامی که مصرفکننده و تولیدکننده، ماشین و اُپراتور، فروشنده و مشتری یکی میشوند در جهتِ قدرتمندتر کردن سیستم-سرمایهدار؛ پس بهنظر میرسد این حقوق جز برای سرگرم کردن مردم نیست. و اتفاقا تنها چیزی که مدنظر دارد قدرتمندتر کردنِ رشته روابطِ بین ماشین-اُپراتور-آپاراتوس است.
37.
مسئله، رابطه است.
38.
علیه-آرشیو در زمانِ شهری، اخلال ایجاد میکند.
39.
آیا زبان، آرشیو مرکزی است. و از این راه ذهن را متوهم و سپس کنترل میکند؟
40.
آنجا که جهانِ واقعی تبدیل به تصاویرِ صرف شود، تصاویرِ صرف به موجوداتِ واقعی و انگیزههای کارآمد در رفتاری هیپنوتیکی مبدل میشوند. نمایش، چونان گرایش از طریق وساطتهای تخصصیِ مختلف، به نشان دادن(دیداندن) جهانی که دیگر مستقیما دریافتنی نیست ممتازترین حس انسانی را، که در دورانهای دیگر حسِ لامسه بود، بهطور عادی حس بینایی میداند که انتزاعیگری تعمیمیافتهی جامعهی کنونی است. اما نمایش را نمیتوان با نگاه صرف، ولو در حالت ترکیبی با شنوایی، یکی دانست.
نمایش چیزی است که از حیطهی فعالیتِ انسانها بازنگری و تصحیح اعمالشان خارج است. نمایش ضدِ دیالوگ است. هرکجا بازنمودی مستقل هست، نمایش بازسازی میشود.
جامعهی نمایش- گی دبر- هجده
http://amateursociety.org/
برچسب : نویسنده : shaiadkeaiandeo بازدید : 54