.
"مرگ بدان لحاظ که هست، هر بار اساسا مرگ من است"
این که مرگ تنها یک واژهست. هیچ کیفیتی نداره. و اگر داره در حدود شناخت ما نیست. چون در این مکان-زمان نیست. پس واژهی مرگ به چیزی میانجی میشه که وجود نداره و بهش نمیرسه. اما به کجا میرسه. صرفا یک واژهی بیراههست. ولی به طرز متناقضی هنگامی که ازش استفاده میکنیم، انگار میدانیم از چه حرف میزنیم. اما مرگ دیگری، یک صفت است که به انسانی یا موقعیتی اطلاق میکنیم؛ و این اطلاقِ نا تمام به جایی جز خودمان بر نمیگردد. انگار مرگ (مرگِ دیگری) در واقع به کیفیتی که از مرگ در ذهنمان ساختهایم اشاره دارد. اما اشاره ای الکن و نا تمام...
.. ...بی تار و پود......
ما را در سایت ...بی تار و پود... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shaiadkeaiandeo بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:07