..
هنگامی که تتیس سلاحهای فروزانی که هفائیستوس با هنرمندی ساختهاست را به آشیل میدهد؛ ترس لشگریان خودی را فرا میگیرد: "پروای آن نداشتند چشمانِ خیرهی خود را بر آن جوشن افگنند و چند گام پس رفتند" اما آشیل هراس انگیزتر میشود و به هیجان میآید و فریاد میزند:"ای مادر من، تنها خدایی میتواند چنین سلاحهایی برایِ من بفرستد؛ من در آن کارِ خدایانی را میبینم که هنوز آدمیزاده نمیتواند با آن برابری کند."
چند صفحه پیشتر هومر، شرح نسبتا طولانی از کار هفائیستوس میدهد. توصیفهای او به گونهای است که انگار اشکال و حکاکیهای روی جوشن و خود، جان دارند و در حرکتاند: "بزودی این گلهها پیش میآمدند، دو چوپان در پیششان بودند، به هیچ حیلهای پی نمیبردند و ببانگ نای خود خوشدل بودند... گاهی چنبروار میجستند... گاهی با هم میآمیختند...
.
برچسب : نویسنده : shaiadkeaiandeo بازدید : 12